• راوی گوید من در نزد یزید بودم ، زنی را دیدم وارد شد در کمال وقار که نیکوتر از آن زن ندیده بودم . آمد مقابل یزید و پرسید این […]
  • سلیمان اعمش گفت: من در کوفه هسمایهای داشتم که گاهی شبها نزدش میرفتم و با هم صحبت و اختلاط میکردیم. یک شب، در میان صبحتها اتفاقا صحبت کربلا پیش آمد. […]
  • صاحب کتاب مناقب و برخی دیگر وی را جزو شهدای کربلا قلمداد نمودهاند که هنگام رزم چنین رجز خواند:آلُ علیٍ شیعَهُالرَحمنِ وَ آلُ حَربٍ شیعَهُالشَیطانِآل علی پیروان رحمان و آل […]